سفر بخير، اي قافله سالار

ساخت وبلاگ

سفر بخير، اي قافله سالار...
ما را در سایت سفر بخير، اي قافله سالار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3balaeec بازدید : 64 تاريخ : جمعه 26 خرداد 1402 ساعت: 0:54

بوی بهار، در لابه لای برگ ها می پیچد. عطر سوسن، هوای صبحگاهی را مست می کند. میخک، رز و محمدی، بوی زندگی و تازگی را میان باغچه می پراکنند . نسیم خوش بهاری، طبیعتی تازه را نوید می دهد. برگ ها جان می گیرند و چشم اندازی سبز، از پس پنجره های گشوده، جلوه گری می کند. سفره های سخاوت و یکرنگی، پهن می شوند. بوی سبزه در فضای رنگارنگ سفره می پیچد. عطر سیب های سرخ، جای دیگری میان این همه، باز می کند. دل های یکرنگ و باصفا، آماده می شوند تا به ثانیه های تازه زندگی وارد شوند. تیک تاک ساعت، فضای پرسکوت خانه را پر می کند. چشم ها به روشنی باز می شوند و دل ها به یکدیگر نزدیک و قلب ها آرامش دوباره می یابند در حلول سال نو و دلگرم به آتیه های مهربانی و صفا می شود. احساس بهار، نیلوفرانه بر اندام طبیعت می پیچد و زمستان کوچ می کند. بهار می آید و از رد گام هایش، رودهایی زلال، زمین چرک را به شست وشو می خوانند. نوروز از راه می رسد و خاک، در رستاخیزی شگفت، رستن آغاز می کند. میل به صعود در مسیر تکامل در همه چیز جلوه گر شد، نسیم دل انگیز و روح پرور بهاری با برگ برگ شکوفه های رسیده از راهی دور و گذشته از کویر زمستانی سخت به نجوا پرداخت و با گفت و گویی در رمز و رازی نهانی سر در آغوش یکدیگر بردند و به شرح فراقی جانسوز در پی خزانی طولانی پرداختند بلبل از عشق گل سرمست و غزلخوان همچو دیوانه ای پریشان، شاداب و بی قرار، هر لحظه بر گلزاری و هر دم بر گلستانی سرود عشق و شوریدگی آغاز نمود.  آرام آرام دست مشاطه زمان به آرایش طبیعت بی رنگ پرداخت.  سردی و رخوت ایام، که بر همه چیز حاکم بود، در گوشه ای پنهان گشت و گرم و شوق شکوهی شگفت آور چهره عروس طبیعت را دگرگون نمود. سبز سر بر زانوی شقایق نهاد و لاله، چر سفر بخير، اي قافله سالار...ادامه مطلب
ما را در سایت سفر بخير، اي قافله سالار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3balaeec بازدید : 56 تاريخ : يکشنبه 27 فروردين 1402 ساعت: 18:11

خبر رفتن جانکاهت در سپیده‌دم زمستان آنقدر باورناپذیر بود که هنوز بهت و اندوه فراقت در خاطرمان نمی گنجد. ای سردار بی‌نشان دل ها! بعد رفتن تو قلم در وصف مردانگیت سر تعظیم فرود آورد و ملائک در وصف مردانگی ات ندای فتبارک ا... احسن الخالقین را سر دادند. سلام برتو ای ابرمرد تاریخ معاصر! تویی که مردانه در فرا سوی مرزها ایستادی تا مردم سرزمینت ایستاده، سرفراز  و جاویدان بمانند گویی قسم خورده بودی تا پای جان ضامن اقتدار میهن باشی. یادمان نمی‌رود روزهایی که خیالمان راحت بود، چون مالک اشتر در کنارمان بود. نام سرباز ایران چقدر برازنده قامت استوارت هست.سرباز سرافراز ایران!  آنقدر بزرگ بودی که دلمان به شما قرص بود، با شما بود که از داعش نترسیدیم! از فدا شدن حججی‌ها بالیدیم چون تو وعده انتقام دادی... بی گمان شهادت برازنده توبودای سردار دل ها؛ چرا که لباس شهادت تنها جامه ای بود برازنده حاج قاسم سلیمانی باشد.  تو قلب تمامی مردمان یک ملت را به اعجاز استواری ات به تسخیر در آورده ای، قلب هایی که بودنت به آنها آرامش و امنیت می داد و عزت و سرفرازی را برایشان به ارمغان می آورد. ای سرباز پیر ولایت! درود بر تو که حتی خبر شهادت تو، اشک و امید و آرمان ما ایرانی‌ها را به هم نزدیک کرد. ما اجازه نمی‌دهیم صدای تو برایمان غریبه شود! و همواره با خود نجوا خواهیم کرد: «ما ملت شهادتیم، ما ملت امام حسینیم. مرد این میدان ما هستیم » اینک ما وارثان سیره سلیمانی مسئولیتی سنگین بر دوش خواهیم داشت. «قاسم سلیمانی» تفکریست که باید همیشه و در همه حال در جریان باشد. هر ایرانی  باید مانند سردار رشید و شهید حاج قاسم سلیمانی بیندیشیم تا بتوانیم ایرانی آباد داشته باشیم. سفر بخير، اي قافله سالار...ادامه مطلب
ما را در سایت سفر بخير، اي قافله سالار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3balaeec بازدید : 77 تاريخ : يکشنبه 16 بهمن 1401 ساعت: 20:53

دست هایت را به یاری دراز کن، دستی را که به سویت آمده، در دست بگیر . بگذار گرمای دستت، خون را در رگانش به جوش آورد. دستت را سایبان خستگی هایش کن؛ تکیه گاه تنهایی هایش. دستت را بر سرش بکش؛ آن چنان که امید نوازش داشت؛ آن چنان محبّت آمیز که لبریز از حسّ غرورش کند؛ آن چنان که محکم بایستد، سرش را بالا بگیرد، دردهایش را فراموش کند؛ آن چنان که بودنش را باور کند. دستت را بر گونه هایش بکش. بگذار این مسیرها، جاریِ اشک هایش را گم کنند! بگذار دریاچه دیدگانش خشک شود! دستت را دراز کن... بوی فقر را خوب بچش. فقر را در دهانت مزه مزه کن، فقر را بین دستانت لمس کن. فقر را چون لباسی تازه، بر تن کن؛ نگذار فاصله ها بیش تر شود، نگذار هزار دیوار، روبه رویِ دیدگانت آن چنان قد بکشند که نتوانی کوچه های خاک آلودِ محرومیّت را از دیده بگذرانی. نگذار ثروت، چشم هایت را کور کند، مستت کند، از خویش دورت کند. پنجره ای باز بگذار تا بتوانی دست های یاری ات را دراز کنی، تا بتوانی دستی را در دست بفشاری. این روزها، حال و هوای اطرافت را خوب تر حس کن این روزها سفره ات را که پهن می کنی، قرص نانی را کنار بگذار شاید در سیاهی شب، دستی را که به سمتت برای کمک دراز شده، پر کند. این روزها، سعی کن چشم هایت را باز کنی و صدای ضجّه های نیمه شب کودکان گرسنه را بیش تر از پیش بشنوی. چراغ های خانه ات را روشن کن، دست های بخششت را چون سفره ای بگستران و چشم های مشتاقت را به در بدوز، تا طعم زندگی را خوب حس کنی. هفته هایت، روزهایت و لحظه هایت، سرشار از شعف می شوند و هیچ وقت بین تو و کوچه های خاک آلود شهر، هیچ دیواری برای جدایی نخواهد روئید؛ اگر تنها دست هایت را به قصد یاری دراز کنی. نوشته شده در شنبه 99/3/24ساعت 11:36 صبح توسط حمیده بالا سفر بخير، اي قافله سالار...ادامه مطلب
ما را در سایت سفر بخير، اي قافله سالار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3balaeec بازدید : 131 تاريخ : دوشنبه 19 ارديبهشت 1401 ساعت: 9:20

9 دی سالروز حضور عاشورایی مردم حماسه ساز و ولایتمدار ایران اسلامی در عرصه بصیرت است. در این روز سرنوشت ساز، تاریخ ایران، مصافی دوباره را میان دو گفتمان تجربه کرد؛ دو گفتمانی که سال‌ها پیش با وجهی سنتی‌تر، پنجه به پنجه هم انداخته بودند و یکی دیگری را به حاشیه رانده بود و این بار از پس گذشت این سال‌ها، آن دیگری با چاشنی تکثر، به مصافی دوباره می‌شتافت تا باز هم در خروش ملت، زمین‌گیر شود. مردم بصیر ایران با حضوری دشمن شکن، جوانی و برنایی انقلاب را به اثبات رساندند و نشان دادند که به گفته سردار شهید سپهبد سلیمانی «ما ملت شهادتیم، ما ملت امام حسینیم». در نهم دی، مردم بصیر ایران فریاد برآوردند که تا پای جان برای حفظ اصول اسلام و آرمان‌های انقلاب ایستاده‌اند و «اگر دشمن در برابر دین آنها بایستد در برابرتمام دنیای آنها خواهند ایستاد». 9 دی، روز خروش ملت و آشکار ساختن خشم مقدس در برابر اهانت‌ها و حرمت شکنی‌های عده‌ای غافل و مزدوران وابسته به اجانب است که حرمت عاشورا را شکسته بودند. روز نهم دی، تجلی بصیرت و دانایی بود که ملت ایران از خود نشان داد. اگرچه در فصل سرد زمستان بود، ولی گرمای بصیرت و آگاهی و بینش سیاسی مردم سبب شد درخت تنومند انقلاب شکوفا شود و گل بدهد و عطر حسینی از آن تراوش کند؛ یعنی تولد بهار در اوج سرمای زمستان.  دشمن تصور می‌کرد با تیغ سرمای خشک و بی‌روحش می‌تواند به این درخت تناور حمله کند و آن را از ریشه بخشکاند، تصور باطل و خام و برنامه‌های شوم و نامبارک دشمن با قیام آگاهانه و بابصیرت مردم از ریشه خشکید و امیدش به یاس تبدیل شد.  بصیرت مردم در نهم دی، تن ناپاک سردمداران کفر و استکبار نشسته در کاخ سیاه موسوم به سفید را به لرزه درآورد؛ حتی پایه‌های آن کاخ شیطان سفر بخير، اي قافله سالار...ادامه مطلب
ما را در سایت سفر بخير، اي قافله سالار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3balaeec بازدید : 129 تاريخ : دوشنبه 19 ارديبهشت 1401 ساعت: 9:20

اندوهگنانه‌ترین چکامه‌ها بر کوچ غریبانه پر شکسته‌ترین چلچله آل رسول(ص) اندک‌ترین است و بهاری‌ترین سیلاب های اشک، بر قصه پرغصه یاسی کبود در سایه در و دیوار، کم‌ترین. با کدام زبان به ستایش دردانه‌ای بنشینیم که سر به دامان معشوق خدا داشت؟ ای دختر آفتاب! ای بانوی ماه! وای مادر ستارگان! اینک، فرشتگان، صف کشیده‌اند تا بر نیلی رخسارت بوسه زنند و بازوی کبودت را به نوازش های بهشتی سپارند... زمین حرمت نامش را نگه نداشت؛ حریق دامنه‌دار، بهار را با خود می برد و پاییز بلافاصله پشت در خانه بهار فرا می‌رسید.  آنجا که خاکستر و شعله، توامان بر گیسوان جوان آوار می شد و سوره سوره عشق را بی‌مهری کینه یک شبه پیر می‌کرد. افسوس! هیچ کس به هواداری شاخ و برگ معصومی که در طوفان نخوت پرپر می‌شد، برنخاست و هیچ دستی نبود تا دست های کوثر تنها را در معرض کولاک خانه برانداز، در دست بگیرد.  ناگاه بادی مهیب در خانه بهار را به سمت آتش گشود، و بانوی معصوم خانه، پشت در به دیوارهای غربت خود اصابت کرد؛ به دیوارهای پیمان شکستن قبیله خیانت. ... همیشه ابرها در انتظار چشمان او بودند تا صحن و سرای دلش را با غم چراغان کنند. دست هایش استجابت دعای مردمان بود در آن روزگاران قحطی امید. ... عمر بلندی نداشت.  پیراهن مادرانگی اش جوان از خاک کوچید، ولی در آن مختصر زندگی، به قدر بلندای آفرینش از خود یادگار به جا نهاد و الگویی الهی شد برای بانوان نسل های بشر .  فراموشی با نام او همیشه در تضاد است. جاودانگی وصف همیشگی او و فضیلت های اوست که نسل بلندبالایش در طول عمر زمین زبانزد عشق‌اند و فرزندان قهرمان او چون عطر بهشت تا قیامت در انتشارند. بانویی که در حجره‌ای کوچک، انسان هایی تربیت کرد که نورشان سفر بخير، اي قافله سالار...ادامه مطلب
ما را در سایت سفر بخير، اي قافله سالار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3balaeec بازدید : 123 تاريخ : دوشنبه 19 ارديبهشت 1401 ساعت: 9:20

در   حسرت   خوابم

آن خواب که دیگر سحرش هیچ نباشد

و تو بیایی به استقبالم

و مرا نیز با خود ببری

یا اگر بیدار شدم از این خواب

ببینم که چه کابوسی بود غم بی پدری


سفر بخير، اي قافله سالار...
ما را در سایت سفر بخير، اي قافله سالار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3balaeec بازدید : 316 تاريخ : پنجشنبه 13 دی 1397 ساعت: 6:22

آنان که با مه ‏آلوده‌‏ترین شب‏ها پیمان بسته بودند، آمدند تا آفتاب حقیقت را به تاریکی فرو افکنند. پیامبر گرامی اسلام، سرشار از یقین بود و قلب نجرانیان پر از تردید. هنوز در گوش ناباورشان، آن دعوت صریح ت سفر بخير، اي قافله سالار...ادامه مطلب
ما را در سایت سفر بخير، اي قافله سالار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3balaeec بازدید : 317 تاريخ : پنجشنبه 13 دی 1397 ساعت: 6:22

تقدیم به دایی شهیدم "بسیجی شهید بیوک طایفه باقری"  و همه ی جوانمردانی که رفتند تا من و امثال من مرواریدی بمانیم در صدف حجاب هایمان...  "شهید بیوک طایفه باقری در تاریخ 1339/2/9 در شهرستان تبریز دیده ب سفر بخير، اي قافله سالار...ادامه مطلب
ما را در سایت سفر بخير، اي قافله سالار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3balaeec بازدید : 342 تاريخ : پنجشنبه 13 دی 1397 ساعت: 6:22

صدای قدسی اشراق، با عطر صلوات درآمیخته است. تولد گل‌های محمدی، رویشی از مهتاب را سر باغچه لحظه‌ها ریخته است. زمین، حق دارد در خود نگنجد از این بشارت حجیم. مژده فردا، چونان چشمه‌ای از امید، در همه جا جاری است. کاخ های هراس، به خاکستر شومی خویش نشسته‌اند. لرزه بر طاقت طاق کسری افتادهو آتشکده فارس، مقابل خورشید لایزال حجاز چاره‌ای جز خاموشی ندارد.   نسیم بهاری، لابه لای درختان اندیشه وزیدن گرفته است و قلم، با جلوه‌ای دیگر از عشق روبه‌رو شده است. صدای شادی و صلوات، به موازات خرد شدن بت‌های جاهلی، گوش‌ها را می‌نوازد. نیک خویی و پارسایی، به زوایای مختلف زندگی کشیده می‌شود. اینک گاه آن رسیده که کوچه‌های دل را مفروش از شکوفه کنیم؛ که برترین مخلوقات خداوند، از راه می رسد. محمد صلی ا... علیه و آله می آید؛ با معجزه شق‌القمر. آسمان، به پیشوازش، خاک جزیره العرب را ستاره باران کرده است. ای همسایگان روشنی و نور! آستین بیفشانید که رحمت دو جهان، با قدم های بهشتی‌اش، زمین را متبرک خواهد کرد. سپیده دم، به مبارک باد دریا می‌آید و کوه، سرود میلادی بزرگ را به بازتاب برمی‌خیزد. می آید و بهترین اتفاق زمین به وقوع می‌پیوندد. به یمن قدوم مبارکش آیین مهربانی، روح بشریت را تسخیر خواهد کرد. قلبش، امین حرف های مگو است و دهانش، آیه‌های مبین امانت را به تفسیر می آید. به روشنی نگاهش، سپیده‌های جهان گواهند. حتی خ سفر بخير، اي قافله سالار...ادامه مطلب
ما را در سایت سفر بخير، اي قافله سالار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3balaeec بازدید : 326 تاريخ : چهارشنبه 18 بهمن 1396 ساعت: 18:08