سفر بخير، اي قافله سالار

متن مرتبط با «ناگاه» در سایت سفر بخير، اي قافله سالار نوشته شده است

ناگاه قفسها شکست

  • آسمان، بغضی چندین ساله داشت و مادران، چشم به کوچه باغ‌های امید دوخته بودند، شاید نشانی از فرزندان حماسه‌ساز خود بیابند. گل‌های پژمرده لبخند بر لبان همسران، در انتظار بارش ابری در فراسوی زمان بودند و شهر از انتظار می‌تپید. کوچه از عطر یاس پر شده بود. اشک شوق، در چشم‌ها موج می‌زد. قلب‌ها در سینه‌ها تپش داشت. اضطراب در هق هق گریه‌ها نهفته بود و چشمان انتظار، به آن سوی افق‌های دور دست خیره بودند؛ به آن جا که گل‌های پاک و مقاوم ایثار، در برابر وزش تندبادهای دشمنی، عاشقانه پایداری می‌کردند تا نمادی باشند از استواری این ملت به پا خاسته و از جان گذشته. همه چیز مهیا بود تا چشم‌ها شاهد بالندگی عشق و ایم,ناگاه,قفسها,شکست ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها