خبر رفتن جانکاهت در سپیدهدم زمستان آنقدر باورناپذیر بود که هنوز بهت و اندوه فراقت در خاطرمان نمی گنجد. ای سردار بینشان دل ها! بعد رفتن تو قلم در وصف مردانگیت سر تعظیم فرود آورد و ملائک در وصف مردانگی ات ندای فتبارک ا... احسن الخالقین را سر دادند. سلام برتو ای ابرمرد تاریخ معاصر! تویی که مردانه در فرا سوی مرزها ایستادی تا مردم سرزمینت ایستاده، سرفراز و جاویدان بمانند گویی قسم خورده بودی تا پای جان ضامن اقتدار میهن باشی. یادمان نمیرود روزهایی که خیالمان راحت بود، چون مالک اشتر در کنارمان بود. نام سرباز ایران چقدر برازنده قامت استوارت هست.سرباز سرافراز ایران! آنقدر بزرگ بودی که دلمان به شما قرص بود، با شما بود که از داعش نترسیدیم! از فدا شدن حججیها بالیدیم چون تو وعده انتقام دادی... بی گمان شهادت برازنده توبودای سردار دل ها؛ چرا که لباس شهادت تنها جامه ای بود برازنده حاج قاسم سلیمانی باشد. تو قلب تمامی مردمان یک ملت را به اعجاز استواری ات به تسخیر در آورده ای، قلب هایی که بودنت به آنها آرامش و امنیت می داد و عزت و سرفرازی را برایشان به ارمغان می آورد. ای سرباز پیر ولایت! درود بر تو که حتی خبر شهادت تو، اشک و امید و آرمان ما ایرانیها را به هم نزدیک کرد. ما اجازه نمیدهیم صدای تو برایمان غریبه شود! و همواره با خود نجوا خواهیم کرد: «ما ملت شهادتیم، ما ملت امام حسینیم. مرد این میدان ما هستیم » اینک ما وارثان سیره سلیمانی مسئولیتی سنگین بر دوش خواهیم داشت. «قاسم سلیمانی» تفکریست که باید همیشه و در همه حال در جریان باشد. هر ایرانی باید مانند سردار رشید و شهید حاج قاسم سلیمانی بیندیشیم تا بتوانیم ایرانی آباد داشته باشیم. , ...ادامه مطلب
دست هایت را به یاری دراز کن، دستی را که به سویت آمده، در دست بگیر . بگذار گرمای دستت، خون را در رگانش به جوش آورد. دستت را سایبان خستگی هایش کن؛ تکیه گاه تنهایی هایش. دستت را بر سرش بکش؛ آن چنان که امید نوازش داشت؛ آن چنان محبّت آمیز که لبریز از حسّ غرورش کند؛ آن چنان که محکم بایستد، سرش را بالا بگیرد، دردهایش را فراموش کند؛ آن چنان که بودنش را باور کند. دستت را بر گونه هایش بکش. بگذار این مسیرها، جاریِ اشک هایش را گم کنند! بگذار دریاچه دیدگانش خشک شود! دستت را دراز کن... بوی فقر را خوب بچش. فقر را در دهانت مزه مزه کن، فقر را بین دستانت لمس کن. فقر را چون لباسی تازه، بر تن کن؛ نگذار فاصله ها بیش تر شود، نگذار هزار دیوار، روبه رویِ دیدگانت آن چنان قد بکشند که نتوانی کوچه های خاک آلودِ محرومیّت را از دیده بگذرانی. نگذار ثروت، چشم هایت را کور کند، مستت کند، از خویش دورت کند. پنجره ای باز بگذار تا بتوانی دست های یاری ات را دراز کنی، تا بتوانی دستی را در دست بفشاری. این روزها، حال و هوای اطرافت را خوب تر حس کن این روزها سفره ات را که پهن می کنی، قرص نانی را کنار بگذار شاید در سیاهی شب، دستی را که به سمتت برای کمک دراز شده، پر کند. این روزها، سعی کن چشم هایت را باز کنی و صدای ضجّه های نیمه شب کودکان گرسنه را بیش تر از پیش بشنوی. چراغ های خانه ات را روشن کن، دست های بخششت را چون سفره ای بگستران و چشم های مشتاقت را به در بدوز، تا طعم زندگی را خوب حس کنی. هفته هایت، روزهایت و لحظه هایت، سرشار از شعف می شوند و هیچ وقت بین تو و کوچه های خاک آلود شهر، هیچ دیواری برای جدایی نخواهد روئید؛ اگر تنها دست هایت را به قصد یاری دراز کنی. نوشته شده در شنبه 99/3/24ساعت 11:36 صبح توسط حمیده بالا, ...ادامه مطلب
تقدیم به دایی شهیدم "بسیجی شهید بیوک طایفه باقری" و همه ی جوانمردانی که رفتند تا من و امثال من مرواریدی بمانیم در صدف حجاب هایمان... "شهید بیوک طایفه باقری در تاریخ 1339/2/9 در شهرستان تبریز دیده ب, ...ادامه مطلب
بانو که زیبای نام تو زینت دستهای علوی است، چراغ همیشه روشن خانه عشق! امشب، شانههای صبوری را به امتحان میگذارم و برای صبورترین دستهای دنیا، مینویسم . کودک زیبای مدینه، زینت پدر! بوی تو میوزد، در تمام کوچه پس کوچههای آسمان. صدایت میپیچد در کنگرههای عرش. تو گریه میکنی و آهنگ گریستن تو، در گستره افلاک طنین میافکند. فرشتگان، قنداقه نورانی ات را فوج فوج، به طواف میایستند. تو کلمه به کلمه در گوش جهان هجی میشوی. بانوی نور و نافله، شاخهای از شجره طیبه، فرزند طوبی، زینب! خجسته باد لحظه شکفتن بهشت وجودت. قدم بر خاک میگذاری و ذرات کائنات، عطر خوش وجودت را عاشقانه نفس میکشند و شکوه آمدنت را به سجده میافتند. چهرهات، حلاوت خندههای پیامبر عشق را دارد. دستهایت هم قسم رنجها و دلخستگیهای مادرت زهراست و نگاهت، جذبه نگاه علوی را تجلی میدهد. تو در بادها تکثیر شدهای تا امید میهمان سینههای سوخته شود. سنگینی نگاهت، راز نامکشوف رنجهای بی قرار شبهای شام است. بوی سیب و ستاره میدهی. آمدهای تا چون ابرهای سرازیر، بباری بر تشنگی کربلا با زلال چشمان مهربانت. بانو! دستهایت نوازشگر شبهای یتیمی جوانههای نورس شکسته است. در دستهایت، هزار فانوس سوسو زن خرابههای شام میدرخشد در شامهای غریبان؛ ای ادامه کربلا در جاری لحظات! زمین، مقدم عاشوراییات را مدتهاست به انتظار نشسته است. چه زیبا , ...ادامه مطلب
در سختترین لحظههای آزمون و امتحان، شور عشق و بندگی در رگهای اسماعیل میجوشید و در زلالترین محبتهای پدرانه ابراهیم، میخواست که در پیشگاه طاعت پروردگار قربانی شود . آسمان، در تپش ثانیهها میجوشید و هراس لحظههای بعد، در جان و نگاه فرشتگان چنگ میانداخت. اسماعیل، در قربان گاه سر سپردگی زانو زده و گلوی نازکش را به خنجر اطاعت و تسلیم محض پروردگارش سپرده بود. اراده و ایمان استوار ابراهیم، آتش خشم,مشتاق ...ادامه مطلب
بغضهای ریشهدار در بقیع روح انسان خیمه زده است . دقایق غم را اشکهای ما قطره قطره دنبال میکند. کتاب دانش، مرثیههایی در دل دارد که هر کدام جگرسوز است. خاک بقیع، بوی آسمانی دانش را میپراکند. نام بقیع که میآید، یادی کبود در آغوش غزلهای ما میماند. نام بقیع که میآید، چشمههای بیاختیار اشک، از ص, ...ادامه مطلب
با آمدنت، بال فرشتگان الهی فرش زمین شد تا معصومیت، مطهرهای دیگر از فرزندان پیامبر(ص) را در برگیرد. بر شانههای خاک، گام نهادی تا لباس شفا را بر روح مجروح دردمندان بپوشانی . نام روشنت ای فخر بانوان! شفیعه روز قیامت و انیس لحظههای عبادت است؛ آنجا که از صمیم قلب، به تو توسل میجوییم تا بر گردنههای , ...ادامه مطلب
خراسان در شب میلاد تو، عزیزترین جای عالم است. امشب عطر بهشت از زمین به آسمان راه میگشاید و تمام عرش نشینان، چراغانی شهری را به هم نشان میدهند که خورشیدی شبانه روز در خاکش پرتوافشانی می کند. امشب نگاه فرشتگان به مشرق ایران دوخته شده و تمام دلها به سوی طوس پر میکشد. همه دلها امشب حسرت پرواز دار, ...ادامه مطلب
دلشورههای گیج، مسجد کوفه را رها نمیکند. قلب محراب، برای حادثهای بزرگ میتپد. زمان، آبستن اتفاقی سرخ است . ماه، از پشت ابرها سرک میکشد. دل ستونهای مسجد میلرزد و ساعتی بعد، مردی بزرگ، صفحههای تاریخ را با خون خودش رنگ میکند. صدای ضجه جبرئیل بلند میشود نماز سرخش را به آستان الهی تقدیم میکند و, ...ادامه مطلب
تو مثل رؤیایی شیرین، در خواب دلها میوزی، و عطر نامت، مشام گلها را میآشوبد . میلادت، اندوه مهربانی را در خرابآباد خاک میپراکند، و نسیم سرخوش یادت تبسم فروش شهر شادیهاست. خاک، ز عطر قدمت مست شد. ای ماناترین حادثه روزگار! حاشا که یاد بزرگیهایت از صفحه ذهن زمان پاک شود. تو آمدهای که بمانی؛ تا ع, ...ادامه مطلب
پردههای دقایق کنار میروند و «حقیقت محض» متولد میشود . از باغهای فرا دست، بوی تازهای میآید. نسیم از سوز عارفانهای سرمست است. بهشتی در دامان «شهربانو» میشکوفد که تمام پروانههای دنیا را، به رهایی فرا میخواند. سلام، مهربانیات همه گیر! سلام، اندوه همیشگیات در دل زمان جاری! سلام، جاری نیایش د, ...ادامه مطلب
ياس ها امروز بوي اشک مي دهند. ايام فاطميه که ميرسد، دلهاي عاشق و بيقرار، «سرود غم» ميخواند و... منظومه اندوه ميسرايد.وقتي يک بوستان، خزان زده شود؛ وقتي يک گل، پرپر گردد؛ وقتي بلبلي به هجران گل مبتلا شود؛ چه ميماند؟ جز فصل ناليدن و موسم گريستن؟ فاطميه، همان فصل و موسم است. داغ غربت علي(ع)، کوهها را از هم متلاشي ميکند، اما فراق فاطمه، تنها علي را داغدار نکرد، بلکه چشم فضيلتها در داغ ميوه دل پيامبر، خون گريست و ديدگان ارزشها، همواره گريان آن مظلومه تاريخ ماند. آسمان دل شيعيان ابري است و هواي چشمانمان به ياد «رنج فاطمه» و «غربت علي»، باراني است.امروز ما، در فاطميهاي به وسعت تاريخ، سر بر شانه «مظلوميت شيعه» ميگذاريم و آرام ميگرييم.اي به خاک آرميده افلاکي!شهادتت، به «حق» شهادت ميدهد و «رفتن»ات، «رفته»ها را به يادها ميآورد.خفتنت درخاک تيره، خفتگان تيره روز را بيدار ميکند.مزار پنهانت، پ, ...ادامه مطلب
از گذشتهاي دور تا به امروز اين آرزوي هر مسلماني بوده تا در اماکن مقدسي که محل هبوط ملائک و محل برگزاري مراسم معنوي مختلف است، به خاک سپرده و بهرهاي از اين برکات نصيبش شود، اما به نظر اين آرزو براي عدهاي به امري محال و دست نيافتني تبديل شده، چرا که هزينه مسکن ابدي در اين اماکن از هزينه مسکن در دنياي فاني بيشتر شده است .همجواري با معنويت و همراهي با زائران كويش به عالمي ميارزد و ارزش دارد تمام سرمايه عمرت را بدهي تا همين يک تکه قبر کوچک را در آن بارگاه عزيز به دست بياوري.حرم امام رضا(ع)، خواجه اباصلت، خواجه مراد، خواجه ربيع و موارد مشابه نمونه همين مکانهاي مقدسي است که قبرهايشان با ارزش ريالي هر روز بالاتر ميروند و خريد قبر در داخل محوطه آنها کمتر از مسکن و خودروهاي لوکس در دنياي امروز نيست. حتي در مواردي هزينه خانه ابدي در آنها سر به فلک هم ميکشد. البته به دست آوردنش زياد سخت نيست، فقط يک جيب پر پول ميخواهد، پولي که نه به اندازه يک قطعه حدود يك اتاق دو متري در زمين خالي باشد، بلکه به اندازه يک آپارتمان لوکس آب بخورد!, ...ادامه مطلب
به آب زد.غبار راه را به فرات سپرد و راه افتاد؛ با پاهايي که به فرسودگي و ناتواني رسيده بودند.پيش رفت؛ درحالي که به قامت دوست و هم سفرش تکيه داشت. در هر قدم، عطر مقدس نام هاي خداوند را در هوا منتشر کرد. وقتي به مقصد رسيد، دست بر قبر نهاد و سلام کرد؛ ولي فضاي اطرافش را سکوت، فراگرفته بود. با دلي شکسته گفت: آيا دوست، جواب دوست خود را نمي دهد؟ باز در محاصره سکوت بود؛ شايد خيره شد به آسمان! شايد هم به خاک و بعد زمزمه کرد چگونه جواب گويي درحالي که بين سر و بدنت جدايي افتاده است؟سلام بر اربعين! ادامه مطلب... ,سلام بر اربعین,سلام بر حسين و اربعينش ...ادامه مطلب
اين روزها هرچه زمان ميگذرد و به اربعين نزديکتر ميشويم، به خيل عاشقاني که همراه با کاروان اربعين و نه با پاي جان که با پاي دل طريقت عشق ميکنند، افزوده ميشود .شور اربعين، چنان شعوري را در دلهاي مردم ايجاد کرده است که زن و مرد، پير و جوان، دانشجو و طلبه، کسبه بازاري و کارمند و همه اقشار مختلف را ميتواني در کاروان عاشقان اباعبدا... الحسين (ع) ببيني که براي زيارت اين امام همام در روز اربعين، کولهبار سفر برميدارند تا به ميعادگاهي برسند که براي آن کيلومترها مسير را با خلوص دل پيمودهاند.خيل عظيم عاشقان که خود را براي سفري آماده ميکنند که رهتوشه آن عشق به ولايت و دلدادگي در مسير شهدا است، آنان نه با پاي جان که با پاي دل قدم در اين مسير ميگذارند تا با پيوند دلهايشان به حرم سالار شهيدان، بار ديگر با آرمانهاي شهدا تجديد بيعت کنند و فرياد آزادگي و آزاديخواهي حسين (ع) را بر تارک سرزمينهاي مستکبران و ظالمان عالم سر دهند.مستکبراني که اين محبت و ارادت مردم به امام بزرگوارشان که در تاريخ 1400 ساله , ...ادامه مطلب