ياس ها امروز بوي اشک مي دهند. ايام فاطميه که ميرسد، دلهاي عاشق و بيقرار، «سرود غم» ميخواند و... منظومه اندوه ميسرايد. وقتي يک بوستان، خزان زده شود؛ وقتي يک گل، پرپر گردد؛ وقتي بلبلي به هجران گل مبتلا شود؛ چه ميماند؟ جز فصل ناليدن و موسم گريستن؟ فاطميه، همان فصل و موسم است. داغ غربت علي(ع)، کوهها را از هم متلاشي ميکند، اما فراق فاطمه، تنها علي را داغدار نکرد، بلکه چشم فضيلتها در داغ ميوه دل پيامبر، خون گريست و ديدگان ارزشها، همواره گريان آن مظلومه تاريخ ماند. آسمان دل شيعيان ابري است و هواي چشمانمان به ياد «رنج فاطمه» و «غربت علي»، باراني است. امروز ما، در فاطميهاي به وسعت تاريخ، سر بر شانه «مظلوميت شيعه» ميگذاريم و آرام ميگرييم. اي به خاک آرميده افلاکي! شهادتت، به «حق» شهادت ميدهد و «رفتن»ات، «رفته»ها را به يادها ميآورد. خفتنت درخاک تيره، خفتگان تيره روز را بيدار ميکند. مزار پنهانت، پنهانها را آشکار ميکند، گريههايت، از خندههاي ناحق پرده بر ميدارد. |
برچسب : نویسنده : 3balaeec بازدید : 250