تاريخ ورق ميخورد، قلم شادمانه مينويسد و يازدهمين هماي اخلاص بر دوش شيعه مينشيند. بوي اقاقيها آسمان را بغل ميکند. بتشکن ديگري ميآيد تا بتهاي شک و کفر را براندازد . شرقيترين شکوفههاي شکوه، دامن دامن از آسمان مدينه ميباريد و شادباش فرشتههاي شکوفه پوش، نثار لحظههاي زردرنگ و زنگار خورده زمين ميشد. شب برات بود و سپيده دم برکات. آفتاب از همه سوي لحظهها، طلوع ميکرد تا زمانه به درک عميق روشنايي برسد. مدينه غرق در شادي بود و ربيع الثاني غوطه ور در سروري ناگزير. پروانههاي شوق، پي در پي ميآمدند و شالي از پرواز بر دوش نسيم ميافکندند. درختها تا پرنده شدن قد ميکشيدند و لحظههاي سرنوشت ساز، در شوق جوانه ميزدند. بوي خوش نسيم نيايش، سرتاسر جهان را غرق در آهنگ شکوفايي کرده بود. ولايت سبز حضرت امير عليه السلام يک بار ديگر در تبسم معصومانه طفلي، تجلي کرده بود و خندههاي پي در پي امام حسن عسگري عليه السلام تازهترين شعر مولا را ميسرود و سرشارترين اشتياق به دريا پيوستن را به جريان در آورده بود. مدينه، عطرآگين عطوفت و طراوت لطيف اطلسيها بود. آسمان از آواز بال ملايک سرشار است. |
برچسب : نویسنده : 3balaeec بازدید : 281